امید ...
بعضی وقت ها هست که حجم فکر و ذکرهای دنیایی، امان مردترین مردهای دنیا را هم خواهد برید چه برسد به نیمچه مردهایی مثل من که هنوز از دنیای پسرانه شان فارغ نشده اند و گاهی حجم سنگین دنیای شلخته شان قامت ایمان دوزاری دلشان را هم خم می کند!
من اما راستش را بخواهی چند وقتی هست که به خاطر زیادتر شدن حجم کارها و درگیری های درسی، پایان نامه ای، کنکوری و جدی تر شدن فکر و ذکرهای معیشتی و سربازی و خانه و هزار الزام دنیایی دیگر بیش از قبل پریشانم و این حال ناخوب پریشانی در حکم همان لاشه نیمه جانی است که ناخوب بودن همسـ(فـ)رش به هر بهانه ای می تواند تیر خلاصی باشد برای بریدنش!
خوب ِ من؛
در دنیایی که سختی های روزمره اش قامت مردانه خیلی ها را خموده کرده است بعد از امید به حضرت کریمی که همیشه هوایمان را داشته است، دارد و خواهد داشت؛ هیچ چیز به اندازه لبخند و خوب بودنت نمی تواند التیام دردهای درونی ام باشد و من در این لحظه های سرشار از دلتنگی، بیش از پیش به همراهی، همدلی و دلگرمی همراهم محتاجم ...
- ۹۳/۰۶/۲۴