تابهشت...

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

خوب ِ‌من شاید سیاه کردن این واژه ها برای منی که چشم دیدن کوچک ترین ناخوشی ات را هم ندارم به اندازه صحبت از ناخوشی های مگوی روزگار دشوار است که من به شهادت عقل و ایمانم باید در همه لحظات باهم بودنمان، به اندازه نهایت رمق و توانم سدی باشم مردانه به روی سیل ناخوشی های زندگی تا مبادا پیکر نازنین قلبت به قدر لحظه ای سنگین شود

من اما من باب آرامش خیالت به رسمی ترین و محضرپسندترین زبان قلم اعتراف می کنم که لحظه لحظه های روزمرگی ها و فکرها  و تقلاهایم حتی همانوقت که ظاهرشان آنقدر تلخ و زمخت می شود که دیگر رنگ و بوی ملموس عشق ندارند؛ درست وسط همان لحظه های ناخوب کلافگی های معیشتی، بازهم به عشق لبخند گرمت نفس های قلب و امیدم هزارباره احیا می شوند تا رنگ زمینه ی همه ی این ثانیه های بی رنگ، به همان رنگ همیشه بهاری دوست داشتنت سبز باشد

آری مهربانم؛
باور کن خیالت و یادت آنقدر برایم سبز همیشگی هست که تمام خستگی ها و کلافگی های عالم هم رمق از پا درآوردنم را نخواهند داشت و تو بازهم باور کن که رمز این اعجاز خستگی ناپذیر تنها در همین دو واژه ی ساده و سبز اعتراف خلاصه شده است که؛
دوستت دارم ...
love coloring pages

  • خانوم خونه