تابهشت...

شادابی عاشقانه

يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۴۲ ق.ظ

سلام عزیزکم 

الانی که دارم این عاشقانه ها را برای کسی سیاه میکنم که تصور نبودنش برایم چیزی نزدیک محال است؛ عقربه های ساعت دقیقا عدد دو بامداد را نمایش می دهند و من تا همین لحظه ثبت و ضبط ِ حجم  عاشقانه هامان؛ نمی دانستم که ساعت ها هم می توانند اینقدر باسلیقه باشند که عدد مقدس باهم بودن و زوجیت را برای ساعت محبت نوشت هایم انتخاب کنند!!!

راستش را بخواهی حرف های نزده ای که دوست دارم برایشان شنونده ی حواس جمعی باشی زیاد اند اما چندوقتی است که شرم های ناشی از زیادشدن ناخوبی ها و تناقض های گفتاری و رفتاریم باعث شده تا دیگر به خودم اجازه منبر رفتن و حرف زدن های قلمبه سلمبه ندهم چراکه الان همسفرم به عیوب ناخوبم از خودم آگاه تر است و حنای ریاکارانه ام رنگی نخواهد داشت!

من اما همین امشب که داشتم با هم اتاقیم راجع به بابرکت بودن زندگی مشترکمان حرف میزدم بزرگ ترین نعمت با تو بودنم را در آیینه بودن قلب نارنینت وصف کردم که مثل منی که سراپا عیبم بزرگ ترین سنگ شکستن نفسانیت ها و تکبرهای خودساخته اش را در وجود سراسر محبت تو دیده است و اصلا اگر گلوله های احساسی چون تو در دنیا نبودند؛ زندگی چقدر عبوس و خشک و مردانه میشد! 

همسرم؛ من با تو و در کنار تو خودم را بهتر ار دیروزهای تجردم شناخته ام

چه آنجا که لبخندهای نازنینت الطاف خداوندی را در وجودم بیدار میکند تا طعم لذیذ دوست داشتن را لحظه به لحظه بیش تر بچشم و چه آنوقت که ناراحتی ها و پکر شدن هایت خبر از کوچکی کردن های من و رفتار ناخوبم می دهد که باید به لطف حضرت خدا و همسفرم مبدّل سیئات بالحسنات شوند!

خوب من

من در کنار تو و با تو احساس خوشبختی میکنم و تو را هدیه مخصوص خداوندی می دانم که ورای همه شیرینی ها و تلخی های مقطعی زندگیمان؛ برای همسفری ام فرستاده است و من همیشه از او خواسته ام تا همسفر بدی برای عزیزکم نباشم!

پس تو هم این شهادت و توجیه دلم را پذیرا باش که حتی میان لحظه های عبوسم؛ دوست داشتنت را با بدسلیقگی مفرط مردانه فریاد میزنم!

اشک ها، لرزش ها، لکنت ها و لنگ راه رفتن های آن شب کابوسی؛ وسط خیابان های سردرگمی ام گواه اند که چقدر دیدن مرواید چشمانت مرا تا مرز جنون های سکته ای پیش می برند!

همسفرم

رهروانی که در مسیر جاده ها قدم میزنند اگر گوشه چشمی به مقصد داشته باشند هرگز از طی طریق عاجز نمی شوند

مقصد ما اگر تا بهشت پرمحبت حضرت خداست باید یادمان باشد که با هرنفس و با هر کلام و با هر کردار حضرتش را ناظرمان بدانیم تا به کیفر ناشکری و خراب کردن روزهای باهم بودنمان؛ حالمان ناخوب نشود

نتانیاییل من!

زیبایی در نگاه ماست

پس باید تا نهایت خستگی ناپذیر وجودمان؛ دنیای دوتاییمان را با عینک پرقوت خدایی عاشقانه تر ببینیم و بسازیم و من در این راه برای حمّالی بار سنگین دوست داشتنت؛ طعم شیرین و شاداب و پرانرژی نگاهت را تشنه ام... 

پس شاداب باش برای من ... 


شش ماهه شدنمان پربرکت و خدای عاشقی هامان را شکر... 

  • آقای خونه

نظرات (۱)

  • خانوم خونه
  • بعله،مبارک باشه
    ولی چرا عکس تکراری عاخه؟
    :دی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی