تابهشت...

مرد من
بهترین من
یک زن از دنیا چه می خواهد؟
یک بغل احساس مث تویی را که گهگاهی از آن نفس بکشد و مقداری دوستت دارم زیر بالشتش پنهان کند و هرروز به پایت بریزد...
تمام تو سهم من است!تو مال خدایی من هم مال خدایم پس تو مال منی...
برایت آرزو میکنم که سال های بعدی
بچه هایمان برایت بنویسند و تو بخوانیشان...
و بعد از خط به خط نوشته هاشان
دوست داشتن من را که در پوست و خونشان جاریست،بچشی...
دوستت دارم

  • خانوم خونه

زندگی زیباست اگر زیبایی های کوچک اش را در نگاهمان بزرگ کنیم

زندگی زیباست اگر ناملایماتش را با محبت ملایم کنیم

زندگی زیباست اگر همسـ(ف)رهای همراه و همدل و هم زبانی باشیم

زندگی زیباست اگر نعمت های ریز ریز و بی شمار خداوندی را شاکر باشیم

پس به یُمن سالی که جدید است در اولین نوبهار سال یک هزار و سیصد و نود و چهار؛

این سال را سال همدلی و همزبانی آقای خونه و خانم خونه   اعلام می نماییم ...

باشد که رستگار شویم

  • آقای خونه

امشب را که مناسبتش معلوم است

نه برای آنچه که پارسال اتفاق افتاد و نه برای آنچه که امسال اتفاق افتاد

بلکه برای آنچه که خدا خداست و بطلان کشید بر آنها که نخواستند خوشیمان را ببینند

به تو

تنها پناهم بعد از خدا

مرد زندگیم

تبریک میگویم...

  • خانوم خونه

با عرض سلام و احترام خدمت خانم گلم

بی ادب چرا سرت بازه؟

آهان حالا بهتر شد


تا چند دقیقه دیگه علی رغم خستگی شدید باید با سرعت تمام برم سمت دانشگاه امام صادق که انشالله حج خانوممو زیارت کنم 

نتیجتا به شدت سرعت انگیزناک و خلاصه باید خدمتتون عرض کنم


اولا فدایی داری

دوما سربازتم (مثلا این کلاه سربازیه)

سوما دووووووووووووست دارم و دلم برات تنگولیده


پایااااااااااااااااان 


قالبو ناشیانه و عجولانه عوضیدم تا شکلکا خوشگل انگیزناک تر شن
به جای داد زدن خودت بعدا درستش کن



  • آقای خونه

به نام خدا

پایان

  • خانوم خونه

حتی واس روز عشقم هیچی ننوشتیم

  • خانوم خونه

متروکه شده اینجا

:)

  • خانوم خونه

اشتباه نکن

این بار نه از حال جسمیم میخواهم بگویم نه میخواهم پای آن هایی که مارا به هم رساندند را بکشم وسط نه میخواهم فحش بدهم نه نه نه...

هیچ کدام

از آرزوهایم میخواهم بگویم

آرزوهایی که روزی روزگاری یک نفر که تمام دنیایش سفیدی مطلق بود دانخ دانه آن هارا روی سفیدی تخته ی قلبش هجی کرد که به تمامشان برسد.

چه با ذوق ارمغان تاریکی را نگاه میکرد بی خبر از آنکه دلش عشقی مثل عشق سارا و شوهرش میخواهد.

آرزویش رسیدن به آرامش بود،در کنار کسی که آرامشش به بودنم وابسته باشد...

نمی دانست روزی می رسد که کسی از داشتنش بترسد،خجالت بکشد،بی خوابی بگیرد،ضربان قلبش نامنظم شود،و خیلی چیزهای دیگر...

نمی دانست زندگی اش مشروط می شود.

نمی دانست برای کسی نمی تواند کس شود.

نمی دانست نمی تواند بانوی یک زندگی باشد.

نمی دانست نمی تواند خانم یک زندگی باشد.

نمی دانست بدترین عروس،بدترین زن داداش و بدترین خواهر و دختر می شود...

من امشب رسما جنازه ام

جناره ای متحرک

  • خانوم خونه

کی اشکاتو پاک میکنه

شبا که غصه داری...

  • خانوم خونه

دعوا که خب همه می کنن 

اما خب بالاخره هر کس کمتر دعوا بکنه برندست!

حقیقتش از دیشب که دیدم یک دقیقه هم نخوابیدی ناراحتم هنوز!

توی پرانتز:منم نمی تونستم بخوابم!هی می خوابیدم هی بیدار میشدم!

از اونجایی که ازم خواستی تمومش کنیم و من هم علاقه ای به کش دادن این موضوع ندارم و از الان عزا گرفتم که تا چارشنبه نیستی!

خوب باشیم،خوب زندگی کنیم و برای هم لازم نیست بمیریم،همین که برای هم نفس می کشیم کافیه!

من دوستت دارم اما دیشب که بی تفاوت وقتی دیدی گریه مکنم از کنارم رد شدی خیلی ناراحت شدم...

ولی همون موقع هم خدا می دونه تو دلم واسه خواستنت ولوله بود!

انشا الله که امتحانتو خوب بدی و به زودی زود ببینمت.

فعلا با اجازه

  • خانوم خونه